گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی صنما بلی ولیکن تو نشان بده کجایی

❈۱❈
بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی صنما بلی ولیکن تو نشان بده کجایی
چو رها کنی بهانه بدهی نشان خانه به سر و دو دیده آیم که تو کان کیمیایی
❈۲❈
و اگر به حیله کوشی دغل و دغا فروشی ز فلک ستاره دزدی ز خرد کله ربایی
شب من نشان مویت سحرم نشان رویت قمر از فلک درافتد چو نقاب برگشایی
❈۳❈
صنما تو همچو شیری من اسیر تو چو آهو به جهان کی دید صیدی که بترسد از رهایی
صنما هوای ما کن طلب رضای ما کن که ز بحر و کان شنیدم که تو معدن عطایی
❈۴❈
همگی وبالم از تو به خدا بنالم از تو بنشان تکبرش را تو خدا به کبریایی
ره خواب من چو بستی بمبند راه مستی ز همه جدام کردی مده از خودم جدایی
❈۵❈
مه و مهر یار ما شد به امید تو خدا شد که زهی امید زفتی که زند در خدایی
همه مال و دل بداده سر کیسه برگشاده به امید کیسه تو که خلاصه وفایی
❈۶❈
همه را دکان شکسته ره خواب و خور ببسته به امید آن نشسته که ز گوشه‌ای درآیی
به امید کس چه باشی که تویی امید عالم تو به گوش می چه باشی که تویی می عطایی
❈۷❈
به درون توست یوسف چه روی به مصر هرزه تو درآ درون پرده بنگر چه خوش لقایی
به درون توست مطرب چه دهی کمر به مطرب نه کم است تن ز نایی نه کم است جان ز نایی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۸۳۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

احسان
2016-11-20T22:33:08
صنما تو همچو شیری من اسیر تو چو آهوبه جهان کی دید صیدی که بترسد از رهاییاین بیت رو من متوجه نمی شم. یعنی مولانا میخواد از دست صیادش رهایی پیدا کنه؟ یعنی علاقه ای به بودن پیش اون نداره؟ پس این مصرع سعدی چی می شه که میگه: "من از اون روز که در بند توام آزادم"؟
سعید
2016-04-11T08:39:51
به نظر می آید که مولانا در این شعر اشارتی در روشنا تاریک بیان به منجی عالم دارد.
علیرضا
2012-08-25T05:14:12
در بیت پنجم به نظر می رسد "که دید صیدی..."صحیح باشد
بهزاد
2013-03-05T04:29:14
انتظار رومی برای تجلی فیزیکی دوباره مهر و اظهار ندامت از غفلتهای دور. اگر مهر او را خریداری و عادات زشت را ترک کردی به آتش زرتشت و وادی سیمرغ در کلاهداری هفتم میترا نایل میشوی. اشتیاق رومی برای تصور مرادش و کرنش به استادش و اینکه برای پیوستن به مهر بیتابی میکند. خواهشی مکرر اما بیفایده برای بازگشت مجدد قلندر تبریز به قونیه. اوج اندوه و پشیمانی سودایی. شکایت از بی خوابی و خواستار تداوم باده روحی و خوش بودن با مرور خاطرات مهر که بصورت خود بیان شده است. ارادت به آفریننده مه و مهر و کانون بودن انسان در کیش مهری که قلندر تبریز به رومی انتقال داد. ثروتی بنام سخی بودن بی حد در مهرورزی و وفای به عهد و خوبی. باز رومی به دلتنگی و ندامت درونی و بی اشتیاقی به امور دنیوی شکایت میکند. رومی از مهر تبریز الهام و پاسخ میگیرد: ای رومی تو خود مهر تابنده ای و شراب کهنه ای. تو با مایی و بیهوده از دوری ننال چون یادت با ماست . با سماع بیا پیش ما
سجاد
2017-07-03T11:33:45
صنما تو همچو شیری من اسیر تو چو آهوبه جهان کی دید صیدی که بترسد از رهاییمنظور مولانا از این بیت اینه که من صید تو هستم مثل آهویی که اسیر شیر هست.و در جهان چه کسی و چه زمانی دیده است که صید از این که صیاد رهایش کند بترسد (پاسخش روشن است. هیچ کس و هیچ زمانی) اما من (شاعر) از اینکه صیادی چون تو(صنم) رهایم کنی می ترسم!و این مطابقت دارد با "من از اون روز که در بند توام آزادم”
همایون
2017-12-25T20:57:17
یک کششی از طرف یار و گفتگویی با یار و از دوری او و سپس پیامی از یار در درون دل عاشق که به او امید ونیرووبزرگی و سروری می بخشد و اینگونه است که عاشق کسی است که وفاداربرای همیشه می ماند تلاشگروخستگی ناپذیر چون به تلاش خود متکی است نه به امید آسمان و بیرون از خود
علی اصغر
2022-05-02T07:28:10.6366197
سلام . حس کردم این شعر در وصف حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سروده شده باشد . 
حضرت خداوندگار
2022-07-11T09:54:23.3922985
کمله ی هرزه در این بیت به معنای عبث، بیهوده، اشتباه و کار بیخود و بی نتیجه کردن است،