گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:هله ای پری شب رو که ز خلق ناپدیدی به خدا به هیچ خانه تو چنین چراغ دیدی

❈۱❈
هله ای پری شب رو که ز خلق ناپدیدی به خدا به هیچ خانه تو چنین چراغ دیدی
نه ز بادها بمیرد نه ز نم کمی پذیرد نه ز روزگار گیرد کهنی و یا قدیدی
❈۲❈
هله آسمان عالی ز تو خوش همه حوالی سفری دراز کردی به مسافران رسیدی
تو بگو وگر نگویی به خدا که من بگویم که چرا ستارگان را سوی کهکشان کشیدی
❈۳❈
سخنی ز نسر طایر طلبیدم از ضمایر که عجب در آن چمن‌ها که ملک بود پریدی
بزد آه سرد و گفتا که بر آن در است قفلی که به جز عنایت شه نکند برو کلیدی
❈۴❈
چو فغان او شنیدم سوی عشق بنگریدم که چو نیستت سر او دل او چرا خلیدی
به جواب گفت عشقم که مکن تو باور او را که درونه گنج دارد تو چه مکر او خریدی
❈۵❈
چو شنیدم این بگفتم تو عجبتری و یا او که هزار جوحی این جا نکند به جز مریدی
هله عشق عاشقان را و مسافران جان را خوش و نوش و شادمان کن که هزار روز عیدی
❈۶❈
تو چو یوسف جمالی که ز ناز لاابالی به درآمدی و حالی کف عاشقان گزیدی
خمش ار چه داد داری طرب و گشاد داری به چنین گشاد گویی که روان بایزیدی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۸۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

همایون
2017-09-29T02:22:52
نه که هر چه در جهانست نه که عشق جان آنستجز عشق هر چه بینی همه جاودان نماندعشق دین جلال دین است، خدائی که دیده شدنی نیست ولی چون چراغی همیشه میدرخشدچون عید و نوروز نوی و شادی می‌‌آورد همه پاسخ‌ها را یکجا بما می‌دهد دانش مطلق آنست که یکباره میآید نه ذره ذره راهی‌ دراز را یکشبه می‌‌پیماید و به همه امکان ملاقات می‌‌دهد مسافران جان راه درازی آمده ‌اند تا بصورت آدم عاشق به عشق رسیدند و گنج بزرگی را بدست آوردند