مولانا:تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی تو که نکته جهانی ز چه نکته میجهانی
❈۱❈
تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی
تو که نکته جهانی ز چه نکته میجهانی
تو کدام و من کدامم تو چه نام و من چه نامم
تو چه دانه من چه دامم که نه اینی و نه آنی
❈۲❈
تو قلم به دست داری و جهان چو نقش پیشت
صفتیش مینگاری صفتیش میستانی
چو قلم ز دست بنهی بدهیش بیقلم تو
صفتی که نور گیرد ز خطاب لن ترانی
❈۳❈
تن اگر چه در دوادو اثر نشان جان است
بنماید از لطافت رخ جان بدین نشانی
سخن و زبان اگر چه که نشان و فیض حق است
به چه ماند این زبانه به فسانه زبانی
❈۴❈
گل و خار و باغ اگر چه اثری است ز آسمانها
به چه ماند این حشیشی به جمال آسمانی
وگر آسمان و اختر دهدت نشان جانان
به چه ماند این دو فانی به جلالت معانی
❈۵❈
بفروز آتشی را که در او نشان بسوزد
به نشان رسی تو آن دم که تو بینشان بمانی
هجر الحبیب روحی و هما بلامکان
حجبا عن المدارک لنهایه التدانی
❈۶❈
و هوائه ربیع نضرت به جنان
و جنانه محیط و جنانه جنانی
کامنت ها