مولانا:ای شه جاودانی وی مه آسمانی چشمه زندگانی گلشن لامکانی
❈۱❈
ای شه جاودانی وی مه آسمانی
چشمه زندگانی گلشن لامکانی
تا زلال تو دیدم قصه جان شنیدم
همچو جان ناپدیدم در تک بینشانی
❈۲❈
عاشق مشک خوش بو میکند صید آهو
میرود مست هر سو یا تواش میدوانی
ای شکر بنده تو زان شکرخنده تو
ای جهان زنده از تو غرقه زندگانی
❈۳❈
روز شد های مستان بشنوید از گلستان
میکند مرغ دستان شیوه دلستانی
شیوه یاسمین کن سر بجنبان چنین کن
خانه پرانگبین کن چون شکر میفشانی
❈۴❈
نرگست مست گشته جنیی یا فرشته
با شکر درسرشته غنچه گلستانی
با چنین ساقی حق با خودی کفر مطلق
میزند جان معلق با می رایگانی
❈۵❈
روز و شب ای برادر مست و بیخویش خوشتر
مست الله اکبر کش نبوده است ثانی
نام او جان جانها یاد او لعل کانها
عشق او در روانها هم امان هم امانی
❈۶❈
چون برم نام او را دررسد بخت خضرا
اسم شد پس مسما بیدوی بیتوانی
چند مستند پنهان اندر این سبز میدان
میروم سوی ایشان با تو گفتم تو دانی
❈۷❈
جان ویسند و رامین سخت شیرین شیرین
مفخر آل یاسین وز خدا ارمغانی
تو اگر میشتابی سوی مرغان آبی
آب حیوان بیابی قلزم شادمانی
❈۸❈
چرب و شیرین بخوردی عیش و عشرت بکردی
سوی عشق آی یک شب هم ببین میزبانی
ما هم از بامدادان بیخود و مست و شادان
ای شه بامرادان مستمان میکشانی
❈۹❈
با ظریفان و خوبان تا به شب پای کوبان
وز می پیر رهبان هر دمی دوستگانی
این قدح می شتابد تا شما را بیابد
در دل و جان بتابد از ره بیدهانی
❈۱۰❈
ای که داری تو فهمی قبض کن قبض اعمی
غیر این نیست چیزی تو مباش امتحانی
غیر این نیست راهی غیر این نیست شاهی
غیر این نیست ماهی غیر این جمله فانی
❈۱۱❈
نی خمش کن خمش کن رو به قاصد ترش کن
ترک اصحاب هش کن باده خور در نهانی
کامنت ها