گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:عاقبت از عاشقان بگریختی وز مصاف ای پهلوان بگریختی

❈۱❈
عاقبت از عاشقان بگریختی وز مصاف ای پهلوان بگریختی
سوی شیران حمله بردی همچو شیر همچو روبه از میان بگریختی
❈۲❈
قصد بام آسمان می‌داشتی از میان نردبان بگریختی
تو چگونه دارویی هر درد را کز صداع این و آن بگریختی
❈۳❈
پس روی انبیا چون می‌کنی چون ز تهدید خسان بگریختی
مرده رنگی و نداری زندگی مرده باشی چون ز جان بگریختی
❈۴❈
دستمزد شادمانی صبر توست رو که وقت امتحان بگریختی
صبر می‌کن در حصار غم کنون چون ز بانگ پاسبان بگریختی
❈۵❈
کی ببینی چشم تیرانداز را چون ز تیر خرکمان بگریختی
زخم تیغ و تیر چون خواهی کشید چون تو از زخم زبان بگریختی
❈۶❈
رو خمش کن بی‌نشانی خامشی است پس چرا سوی نشان بگریختی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۹۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

سعید
2018-10-20T05:46:45
این غزل تضمینی‌ست بر غزل شماره‌ی 1658:عاشقم از عاشقان نگریختم/وز مصاف ای پهلوان نگریختم/حمله بردم سوی شیران همچو شیر/همچو روبه از میان نگریختم/...
همایون
2019-01-10T04:22:58
خیلی‌‌ها ادعای عارف بودن دارند و تصور می‌‌کنند که مراحل عرفانی را طی کرده ا‌ند در حالیکه نزد جلال دین عارف و پهلوان یکی‌ است و این همانا عرفان ایرانی است سهروردی و حلاج و شمس و بسیاری عرفا ی حقیقی‌ این گونه بوده ا‌ندتا کسی‌ پهلوانی نکند عارف نیست همانگونه که شیخ با زهد فراوان تا عاشقی نکند هیچ به حساب نمی آید