مولانا:آفتابا سوی مه رویان شدی چرخ را چون ذرهها برهم زدی
❈۱❈
آفتابا سوی مه رویان شدی
چرخ را چون ذرهها برهم زدی
آتشی در کفر و ایمان شعله زد
چون بگستردی تو دین بیخودی
❈۲❈
پست و بالا عشق پر شد همچو بحر
چشمه چشمه جوش جوش سرمدی
عالمی پرآتش عشاق بود
بر سر آتش تو آتش آمدی
❈۳❈
هر سحرگه پیش قانونهای تو
سجده آرد دین پاک احمدی
بی وجودی گر تو را نقصان نهد
بی وجودان را چه نیکی یا بدی
❈۴❈
خاک پای شمس تبریزی ببوس
تا برآری سر ز سعد و اسعدی
کامنت ها