مولانا:با من ای عشق امتحانها میکنی واقفی بر عجزم اما میکنی
❈۱❈
با من ای عشق امتحانها میکنی
واقفی بر عجزم اما میکنی
ترجمان سر دشمن میشوی
ظن کژ را در دلش جا میکنی
❈۲❈
هم تو اندر بیشه آتش میزنی
هم شکایت را تو پیدا میکنی
تا گمان آید که بر تو ظلم رفت
چون ضعیفان شور و شکوی میکنی
❈۳❈
آفتابی ظلم بر تو کی کند
هر چه میخواهی ز بالامی کنی
میکنی ما را حسود همدگر
جنگ ما را خوش تماشا میکنی
❈۴❈
عارفان را نقد شربت میدهی
زاهدان را مست فردا میکنی
مرغ مرگ اندیش را غم میدهی
بلبلان را مست و گویا میکنی
❈۵❈
زاغ را مشتاق سرگین میکنی
طوطی خود را شکرخا میکنی
آن یکی را میکشی در کان و کوه
وین دگر را رو به دریا میکنی
❈۶❈
از ره محنت به دولت میکشی
یا جزای زلت ما میکنی
اندر این دریا همه سود است و داد
جمله احسان و مواسا میکنی
❈۷❈
این سر نکته است پایانش تو گوی
گر چه ما را بیسر و پا میکنی
کامنت ها