مولانا:باز چون گل سوی گلشن میروی با توام گر چه که بیمن میروی
❈۱❈
باز چون گل سوی گلشن میروی
با توام گر چه که بیمن میروی
صدزبان شد سوسن اندر شرح تو
گلرخا خوش سوی سوسن میروی
❈۲❈
سوی مستان با دو لعل می فروش
از برای باده دادن میروی
شاهدان استاره وار اندر پیت
تو بکش چون ماه روشن میروی
❈۳❈
در کی خواهی آتشی دیگر زدن
با دل چون سنگ و آهن میروی
آفتابا ذرهام رقصان تو
پیش تو چون سوی روزن میروی
❈۴❈
تا درآرد شمس تبریزی به چشم
سرمه وار ای دل به هاون میروی
کامنت ها