مولانا:باد بین اندر سرم از بادهای نوش کردم از کف شهزادهای
❈۱❈
باد بین اندر سرم از بادهای
نوش کردم از کف شهزادهای
جان چو اندر بادهٔ او غوطه خورْد
بر سر آمد تابناکی سادهای
❈۲❈
چشم جان میدید نقشی بوالعجب
هر طرف زیبانگاری شادهای
هر دو گامی مست عشقی خفتهای
بر سر او ساقی اِستادهای
❈۳❈
زان هوس شد پای دلها بستهای
زان طرب شد پَرِّ جان بگشادهای
نوشنوش مستیان بر عرش رفت
تا گرو شد زهد را سجادهای
❈۴❈
شمس تبریزی سر این دولت است
در نهانْ او دولتی آمادهای
کامنت ها