گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:گرمی مجوی الا از سوزش درونی زیرا نگشت روشن دل ز آتش برونی

❈۱❈
گرمی مجوی الا از سوزش درونی زیرا نگشت روشن دل ز آتش برونی
بیمار رنج باید تا شاه غیب آید در سینه درگشاید گوید ز لطف چونی
❈۲❈
آن نافه‌های آهو و آن زلف یار خوش خو آن را تو در کمی جو کان نیست در فزونی
تا آدمی نمیرد جان ملک نگیرد جز کشته کی پذیرد عشق نگار خونی
❈۳❈
عشقش بگفته با تو یا ما رویم یا تو ساکن مباش تا تو در جنبش و سکونی
بر دل چو زخم راند دل سر جان بداند آنگه نه عیب ماند در نفس و نی حرونی
❈۴❈
غم چون تو را فشارد تا از خودت برآرد پس بر تو نور بارد از چرخ آبگونی
در عین درد بنشین هر لحظه دوست می‌بین آخر چرا تو مسکین اندر پی فسونی
❈۵❈
تبریز جان فزودی چون شمس حق نمودی از وی خجسته بودی پیوسته نی کنونی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۹۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

صابر
2018-08-09T11:55:25
بیت 4 ملک وزن مصرع رو خراب کردهمملکت وزن درست داره و معنا نیز. البته تصحیح مولانای جان مارا مباد ظ