مولانا:مطرب چو زخمهها را بر تار میکشانی این کاهلان ره را در کار میکشانی
❈۱❈
مطرب چو زخمهها را بر تار میکشانی
این کاهلان ره را در کار میکشانی
ای عشق چون درآیی در عالم جدایی
این بازماندگان را تا یار میکشانی
❈۲❈
کوری رهزنان را ایمن کنی جهان را
دزدان شهر دل را بر دار میکشانی
مکار را ببینی کورش کنی به مکری
چون یار را ببینی در غار میکشانی
❈۳❈
بر تازیان چابک بندی تو زین زرین
پالانیان بد را در بار میکشانی
سوداییان ما را هر لحظه مینوازی
بازاریان ما را بس زار میکشانی
❈۴❈
عشاق خارکش را گلزار مینمایی
خودکام گل طرب را در خار میکشانی
آن کو در آتش آید راهش دهی به آبی
و آن کو دود به آبی در نار میکشانی
❈۵❈
موسی خاک رو را ره میدهی به عزت
فرعون بوش جو را در عار میکشانی
این نعل بازگونه بیچون و بیچگونه
موسی عصاطلب را در مار میکشانی
کامنت ها