گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:هر روز بامداد به آیین دلبری ای جان جان جان به من آیی و دل بری

❈۱❈
هر روز بامداد به آیین دلبری ای جان جان جان به من آیی و دل بری
ای کوی من گرفته ز بوی تو گلشنی وی روی من گرفته ز روی تو زرگری
❈۲❈
هر روز باغ دل را رنگی دگر دهی اکنون نماند دل را شکل صنوبری
هر شب مقام دیگر و هر روز شهر نو چون لولیان گرفته دل من مسافری
❈۳❈
این شهسوار عشق قطاریق می‌رود حیران شدم ز جستن این اسب لاغری
از برق و آب و باد گذشته‌ست سم او آن جا که سم او است نه خشکی است و نه تری
❈۴❈
راهی که فکر نیز نیارد در او شدن شیران شرزه را رود از دل دلاوری
چه شیر کآسمان و زمین زین ره مهیب از سر به وقت عرض نهادند لمتری
❈۵❈
از هیبت قدر بنهادند رو به جبر وز بیم رهزنان نگزیدند رهبری
آری جنون ساعه شرط شجاعت است با مایه خرد نکند هیچ کس نری
❈۶❈
تا باخودی کجا به صف بیخودان رسی تا بر دری چگونه صف هجر بردری
ای دل خیال او را پیش آر و قبله ساز قانع مشو از او به مراعات سرسری
❈۷❈
قانع چرا شدی به یکی صورتت که داد پنداشتی مگر که همین یک مصوری
خاموش باش طبل مزن وقت حمله شد در صف جنگ آی اگر مرد لشکری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۹۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها