گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری وز شور خویش در من شوریده ننگری

❈۱❈
ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری وز شور خویش در من شوریده ننگری
بر چهره نزار تو صفرای دلبری است تا خود چه دیده‌ای که ز صفراش اصفری
❈۲❈
ای دل چه آتشی که به هر باد برجهی نی نی دلا کز آتش و از باد برتری
ای دل تو هر چه هستی دانم که این زمان خورشیدوار پرده افلاک می‌دری
❈۳❈
جانم فدات یا رب ای دل چه گوهری نی چرخ قیمت تو شناسد نه مشتری
سی سال در پی تو چو مجنون دویده‌ام اندر جزیره‌ای که نه خشکی است و نی تری
❈۴❈
غافل بدم از آن که تو مجموع هستیی مشغول بود فکر به ایمان و کافری
ایمان و کفر و شبهه و تعطیل عکس توست هم جنتی و دوزخ و هم حوض کوثری
❈۵❈
ای دل تو کل کونی بیرون ز هر دو کون ای جمله چیزها تو و از چیزها بری
ای رو و پشت عالم در روی من نگر تا از رخ مزعفر من زعفران بری
❈۶❈
طاقت نماند و این سخنم ماند در دهان با صد هزار غم که نهانند چون پری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۹۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

بابک
2020-01-27T11:56:02
دل ، آشیانه سیمرغ یا هما ، و جگر ، جایگاه بهمن ، بُن کل کون بود که در دل، نخستین تابش خود را داشت ، از این‌رو نیز بهمن ، جام گیتی نما خوانده می‌شد، که در بُن هر انسانی هست ، و بهمن ، اصل آبستنی و اصل فرشکرد در کل هستی است . اینها در فرهنگ ایران ، تشبیهات و همانندیها نبودند ، بلکه ، بهمن و هما در هر انسانی و هر جانی بودند . این‌که سیمرغ (ارتا فرورد) و آرمئتی با هم، تخم گیتی را می‌سازند، بدین معنی نبود که در یک آغاز زمانی (= ازل)، چنین تخمی از آمیزش این دو بوده است، بلکه بدین معنی بود که در هر جانی و در هر انسانی، این آمیزش سیمرغ (هما) با آرمئتی، همیشه، روی می‌دهد. آن‌چه آسمان (سیمرغ یا ارتا فرورد) یا زمین (آرمئتی) نامیده می‌شود، فقط نامیست که به مجموعه این جان‌ها، در یک جان ( جانا) داده می‌شود. هر جانی و هر انسانی از هم‌آغوشی و عشق این دو بهم، هست، و در اثر فرشکرد زنجیرهای، تداوم دارد.