گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی وز روی خوب خویشت بودی نشانیی

❈۱❈
ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی وز روی خوب خویشت بودی نشانیی
در آب و گل تو همچو ستوران نخفتیی خود را به عیش خانه خوبان کشانیی
❈۲❈
بر گرد خویش گشتی کاظهار خود کنی پنهان بماند زیر تو گنج نهانیی
از روح بی‌خبر بدیی گر تو جسمیی در جان قرار داشتیی گر تو جانیی
❈۳❈
با نیک و بد بساختیی همچو دیگران با این و آنیی تو اگر این و آنیی
یک ذوق بودیی تو اگر یک اباییی یک نوع جوشییی چو یکی قازغانیی
❈۴❈
زین جوش در دوار اگر صاف گشتیی چون صاف گشتگان تو بر این آسمانیی
گویی به هر خیال که جان و جهان من گر گم شدی خیال تو جان و جهانیی
❈۵❈
بس کن که بند عقل شدست این زبان تو ور نی چو عقل کلی جمله زبانیی
بس کن که دانش‌ست که محجوب دانشست دانستیی که شاهی کی ترجمانیی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۰۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

مسافر
2023-07-10T10:44:30.1407413
سلام این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 968 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید aparat parvizshahbazi