مولانا:شیردلا صد هزار شیردلی کردهای در کرم از آفتاب نیز سبق بردهای
❈۱❈
شیردلا صد هزار شیردلی کردهای
در کرم از آفتاب نیز سبق بردهای
چشم ببند و بکن بار دگر رحمتی
بشکن سوگند را گر به خدا خوردهای
❈۲❈
بنگر کاین دشمنان دست زنان گشتهاند
چونک در این خشم و جنگ پای خود افشردهای
میل تو با کیست جان تا بشوم خاک او
چاکر آن کس شوم کش به کس اشمردهای
❈۳❈
ای تن آخر بجنب بر خود و جهدی بکن
جهد مبارک بود از چه تو پژمردهای
خیز برو پیش دوست روی بنه بر زمین
کای صنم چون شکر از چه بیازردهای
❈۴❈
خواجه جان شمس دین مفخر تبریزیان
این سرم از نخل تست زانک تو پروردهای
کامنت ها