مولانا:مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب عود را درسوز و بربط را بکوب
❈۱❈
مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب
عود را درسوز و بربط را بکوب
این ننالد تا نکوبی بر رگش
وان دگر در نفی و در سوزست خوب
❈۲❈
مجلسی پرگرد بر خاشاک فکر
خیز ای فراش فرش جان بروب
تا نسوزی بوی ندهد آن بخور
تا نکوبی نفع ندهد این حبوب
❈۳❈
نیر اعظم بدان شد آفتاب
کو در آتش خانه دارد بیلغوب
ماه از آن پیک و محاسب میشود
کو نیاساید ز سیران و رکوب
❈۴❈
عود خلقانند این پیغامبران
تا رسدشان بوی علام الغیوب
گر به بو قانع نهای تو هم بسوز
تا که معدن گردی ای کان عیوب
❈۵❈
چون بسوزی پر شود چرخ از بخور
چون بسوزد دل رسد وحی القلوب
حد ندارد این سخن کوتاه کن
گر چه جان گلستان آمد جنوب
❈۶❈
صاحب العودین لا تهملهما
حرقن ذا حرکن ذا للکروب
من یلج بین السکاری لا یفق
من یذق من راح روح لا یتوب
❈۷❈
اغتنم بالراح عجل و استعد
من خمار دونه شق الجیوب
این تنجو ان سلطان الهوی
جاذب العشاق جبار طلوب
کامنت ها