مولانا:دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام افندی
❈۱❈
دوش همه شب دوش همه شب
گشتم من بر بام افندی
آخر شب شد آخر شب شد
خوردم می از جام افندی
❈۲❈
شیر و شکر را شمس و قمر را
مایه ببخشد نام افندی
نور دو عالم عشق قدیمی
دولت مرغان دام افندی
❈۳❈
شیر روان شد خوش ز بیانش
شیر سیه شد رام افندی
کام ملوکان جایزه گیری
جایزه بخشی کام افندی
❈۴❈
کعبه جانها روی ملیحش
پخته عالم خام افندی
گر الفی و سابق حرفی
محو شو اندر لام افندی
❈۵❈
نور بود او نار نماید
خاص بود خود عام افندی
بس کن بس کن کس نتواند
که بگزارد وام افندی
کامنت ها