مولانا:به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی به جای عمر عزیزی چو عمر ما نشتابی
❈۱❈
به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی
به جای عمر عزیزی چو عمر ما نشتابی
چو شب روان هوس را تو چشمی و تو چراغی
مسافران فلک را تو آتشی و تو آبی
❈۲❈
در این منازل گردون در این طواف همایون
گر از قضا مه ما را به اتفاق بیابی
اگر چه روح جهانست و روح سوی ندارد
ثواب کن سوی او رو اگر چه غرق ثوابی
❈۳❈
بگو به تست پیامی اگر چه حاضر جانی
جواب ده به حق آنک بس لطیف جوابی
هزار مهره ربودی هنوز اول بازیست
هزار پرده دریدی هنوز زیر نقابی
❈۴❈
چه نالههاست نهان و چه زخمهاست دلم را
زهی رباب دل من به دست چون تو ربابی
دلم تو را چو ربابی تنم تو را چو خرابی
رباب میزن و میگرد مست گرد خرابی
❈۵❈
همه ز جام تو مستند هر یکی ز شرابی
ز جام خویش نپرسی که مست از چه شرابی
کجاست ساحل دریا دلا که هر دم غرقی
کجاست آتش غیبی که لحظه لحظه کبابی
کامنت ها