گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری شبست محرم عاشق گواه ناله و زاری

❈۱❈
اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری شبست محرم عاشق گواه ناله و زاری
چه جای شب که هزاران نشانه دارد عاشق کمینه اشک و رخ زرد و لاغری و نزاری
❈۲❈
چو ابر ساعت گریه چو کوه وقت تحمل چو آب سجده کنان و چو خاک راه به خواری
ولیک این همه محنت به گرد باغ چو خاری درون باغ گلستان و یار و چشمه جاری
❈۳❈
چو بگذری تو ز دیوار باغ و در چمن آیی زبان شکر گزاری سجود شکر بیاری
که شکر و حمد خدا را که برد جور خزان را شکفته گشت زمین و بهار کرد بهاری
❈۴❈
هزار شاخ برهنه قرین حله گل شد هزار خار مغیلان رهیده گشت ز خاری
حلاوت غم معشوق را چه داند عاقل چو جوله‌ست نداند طریق جنگ و سواری
❈۵❈
برادر و پدر و مادر تو عشاقند که جمله یک شده‌اند و سرشته‌اند ز یاری
نمک شود چو درافتد هزار تن به نمکدان دوی نماند در تن چه مرغزی چه بخاری
❈۶❈
مکش عنان سخن را به کودنی ملولان تو تشنگان ملک بین به وقت حرف گزاری

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

امین افشار
2014-12-10T22:32:58
اگر مرا تو ندانی... بپرس از شب تاری شبست محرم عاشق، گواه... ناله و زاریچه جای شب؟؟ که هزاران نشانه دارد عاشق... کمینه... اشک و رخ زرد و لاغری و نزاریچو ابر... ساعت گریه، چو کوه... وقت تحمل چو آب... سجده کنان و چو خاک... راه به خواریولیک این همه محنت، به گرد باغ... چو خاری درون باغ... گلستان و یار و چشمه جاریچو بگذری تو ز دیوار باغ و در چمن آیی زبانِ شکر گزاری، سجودِ شکر بیاریکه شکر و حمد... خدا را!! که برد جور خزان را!!! شکفته گشت زمین و... بهار کرد بهاریهزار شاخ برهنه... قرین حله گل شد هزار خار مغیلان... رهیده گشت ز خاریحلاوت غم معشوق را... چه داند عاقل؟ چو جوله ست نداند، طریق جنگ و سواریبرادر و پدر و مادر تو... عشاقند که جمله یک شده‌اند و سرشته‌اند ز یارینمک شود... چو درافتد هزار تن... به نمکدان دوی نماند در تن، چه مرغزی چه بخاریمکش عنان سخن را، به کودنی ملولان تو تشنگان مُلک بین، به وقت حرف گزاری