گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی ز عشق جیب دریدی در ابتدای جنونی

❈۱❈
ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی ز عشق جیب دریدی در ابتدای جنونی
شکست کشتی صبرم هزار بار ز موجت سری برآر ز موجی که موج قلزم خونی
❈۲❈
که خون بهینه شرابست جگر بهینه کبابست همین دوم تو فزون کن که از فزونه فزونی
چو از الست تو مستم چو در فنای تو هستم چو مهر عشق شکستم چه غم خورم ز حرونی
❈۳❈
برون بسیت بجستم درون بدیدم و رستم چه میل و عشق شدستم به جست و جوی درونی
دلی ز من بربودی که دل نبود و تو بودی چه آتشی و چه دودی چه جادوی چه فسونی
❈۴❈
نمای چهره زیبا تو شمس مفخر تبریز که نقش‌ها تو نمایی ز روح آینه گونی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

نادر..
2018-11-11T06:26:39
دل نبود و تو بودی...