گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ز بامداد درآورد دلبرم جامی به ناشتاب چشانید خام را خامی

❈۱❈
ز بامداد درآورد دلبرم جامی به ناشتاب چشانید خام را خامی
نه باده‌اش ز عصیر و نه جام او ز زجاج نه نقل او چو خسیسان به قند و بادامی
❈۲❈
به باد باده مرا داد همچو که بر باد به آب گرم مرا کرد یار اکرامی
بسی نمودم سالوس و او مرا می‌گفت مکن مکن که کم افتد چنین به ایامی
❈۳❈
طریق ناز گرفتم که نی برو امروز ستیزه کرد و مرا داد چند دشنامی
چنین شراب و چو من ساقی و تو گویی نی کی گوید این نه مگر جاهلی و یا عامی
❈۴❈
هزار می‌نکند آنچ کرد دشنامش خراب گشتم نی ننگ ماند و نی نامی
چگونه مست نگردی ز لطف آن شاهی که او خراب کند عالمی به پیغامی
❈۵❈
دلی بیابد تا این سخن تمام کنم خراب کرد دلم را چنان دلارامی
سری نهادم بر پای او چو مستان من پدید شد سر مست مرا سرانجامی
❈۶❈
سر مرا به بر اندرگرفت و خوش بنواخت غریب دلبریی و بدیع انعامی
وانگه از سر دقت به حاضران می‌گفت نه درخورست چنین مرغ با چنین دامی
❈۷❈
به باغ بلبل مستم صفیر من بشنو مباش در قفسی و کناره بامی
فروکشیدم و باقی غزل نخواهم گفت مگر بیابم چون خویش دوزخ آشامی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

امین کیخا
2013-05-31T12:11:19
سروش جانم درود به نام بلندت
امین کیخا
2013-05-30T20:34:47
عامی می شود هامی به فارسی جدیدن یک ریاضی دان ایرانی در سوید که فارسی هم میخواند واژه سادی را بجای عادی پیش نهاده است
امین کیخا
2013-05-30T20:36:04
انعام یعنی نعمت و فارسی أش میشود ناز ولی نغام یعنی تاریکی و فارسیست
امین کیخا
2013-05-30T20:36:43
دقت می شود باریک بینی
امین کیخا
2013-05-30T20:38:17
فرو کشیدم یعنی بی سخن ماندم و میدانیم خاموش نام مولوی است در شعر هایش
امین کیخا
2013-05-30T20:39:53
دوزخ اشام انکه باده تلخ بنوشد و از ان نهر اسد اینجا مولانا می فرماید دیگر سخن نمی گویم مگر به أنان که باده مینویی خورده اند
امین کیخا
2013-05-30T20:32:50
خام را خامی، یعنی ادم خامی (ناپخته ای را ) باده خامی یعنی باده ای نرسیده و جوش دار نوشانید
مینا
2013-05-31T01:02:22
با سپاس ازامین عزیز به خاطر درج حاشیه های ارزنده .گمان میکنم که ناشتاب به معنی ناشتا باشد و صبحانه نخورده در حقیقت چنان که در ز بامداد کسی غلملیچ می کندم گزاف نیست که من ناشتاب خندانم ناشتاب خندان یعنی صبحانه نخورده اما خرم .اما اگرمراد شما نا شتاب است به کسر شین که معنی بدون شتاب و به آهستگی میدهد میشود جرعه جرعه ترجمه کرد که در آن صورت وزن شعر به هم میریزد
SOROUSH
2013-05-30T22:00:01
mOTSHAKKER AZ ETTELAATE SHOMA AMIN KHAN...BESIAR OFID BOOD
امین کیخا
2013-05-30T20:31:12
به ناشتاب باده خوردن یعنی اشام اشام خوردن جرعه جرعه به عربی تجرع یعنی جرعه خوردن