مولانا:اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
❈۱❈
اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی
وگر رفیق نسازد چرا تو او نشوی
وگر رباب ننالد چراش ادب نکنی
❈۲❈
وگر حجاب شود مر تو را ابوجهلی
چرا غزای ابوجهل و بولهب نکنی
به کاهلی بنشینی که این عجب کاریست
عجب تویی که هوای چنان عجب نکنی
❈۳❈
تو آفتاب جهانی چرا سیاه دلی
که تا دگر هوس عقده ذنب نکنی
مثال زر تو به کوره از آن گرفتاری
که تا دگر طمع کیسه ذهب نکنی
❈۴❈
چو وحدتست عزبخانه یکی گویان
تو روح را ز جز حق چرا عزب نکنی
تو هیچ مجنون دیدی که با دو لیلی ساخت
چرا هوای یکی روی و یک غبب نکنی
❈۵❈
شب وجود تو را در کمین چنان ماهیست
چرا دعا و مناجات نیم شب نکنی
اگر چه مست قدیمی و نوشراب نهای
شراب حق نگذارد که تو شغب نکنی
❈۶❈
شرابم آتش عشقست و خاصه از کف حق
حرام باد حیاتت که جان حطب نکنی
اگر چه موج سخن میزند ولیک آن به
که شرح آن به دل و جان کنی به لب نکنی
کامنت ها