گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی چو وام دار مرا می‌کند تقاضایی

❈۱❈
ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی چو وام دار مرا می‌کند تقاضایی
عجب به خواب چه دیده‌ست دوش این دل من که هست در سرم امروز شور و صفرایی
❈۲❈
ولی دلم چه کند چون موکلان قضا همی‌رسند پیاپی به دل ز بالایی
پرست خانه دل از موکل عجمی که نیست یک سر سوزن بهانه را جایی
❈۳❈
بهانه نیست وگر هست کو زبان و دلی گریز نیست وگر هست کو مرا پایی
جهان که آمد و ما همچو سیل از سر کوه روان و رقص کنانیم تا به دریایی
❈۴❈
اگر چه سیل بنالد ز راه ناهموار قدم قدم بودش در سفر تماشایی
چگونه زار ننالم من از کسی که گرفت به هر دو دست و دهان او مرا چو سرنایی
❈۵❈
هوس نشسته که فردا چنین کنیم و چنان خبر ندارد کو را نماند فردایی
غلام عشقم کو نقد وقت می‌جوید نه وعده دارد و نه نسیه‌ای و نی رایی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

امین افشار
2015-08-15T01:08:49
درود بر خوانندهصفرا: مجازاً به معنی تندی .موکل [ م ُ وَک ْ ک َ ] (ع ص ): کسی که کار و بار به وی سپرده باشند و گماشته و وکیل . || محافظ و نگهبان . مأمور. کارگزار. گماشته . گماشته شده . آنکه برای اجرای دستور و انجام دادن کاری مأموریت داشته باشد. || رقیب . حفیظ. نگاهبان . گماشته . رقیب . نگهبان . مراقب:در باغ عهد جای تماشا نماند از آنک :صد خار را موکل یک ورد کرده اند.خاقانی .عجمی: آنکه سخن پیدا گفتن نتواند. مجازا به معنی نادان؛ غافل:بردی دل من ای جان! چون با تو کنم دعوی؟ خود را عجمی سازی، انکار کنی حالی .عطار.
نادر..
2018-02-15T22:39:23
غلام عشقم، کاو نقد وقت می‌جوید..