گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بیامدیم دگربار سوی مولایی که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی

❈۱❈
بیامدیم دگربار سوی مولایی که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی
هزار عقل ببندی به هم بدو نرسد کجا رسد به مه چرخ دست یا پایی
❈۲❈
فلک به طمع گلو را دراز کرد بدو نیافت بوسه ولیکن چشید حلوایی
هزار حلق و گلو شد دراز سوی لبش که ریز بر سر ما نیز من و سلوایی
❈۳❈
بیامدیم دگربار سوی معشوقی که می‌رسید به گوش از هواش هیهایی
بیامدیم دگربار سوی آن حرمی که فرق سجده کنش هست آسمان سایی
❈۴❈
بیامدیم دگربار سوی آن چمنی که هست بلبل او را غلام عنقایی
بیامدیم بدو کو جدا نبود از ما که مشک پر نشود بی‌وجود سقایی
❈۵❈
همیشه مشک بچفسیده بر تن سقا که نیست بی‌تو مرا دست و دانش و رایی
بیامدیم دگربار سوی آن بزمی که شد ز نقل خوشش کام نیشکرخایی
❈۶❈
بیامدیم دگربار سوی آن چرخی که جان چو رعد زند در خمش علالایی
بیامدیم دگربار سوی آن عشقی که دیو گشت ز آسیب او پری زایی
❈۷❈
خموش زیر زبان ختم کن تو باقی را که هست بر تو موکل غیور لالایی
حدیث مفخر تبریز شمس دین کم گو که نیست درخور آن گفت عقل گویایی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها