مولانا:بگو به جان مسافر ز رنجها چونی ز رنجهای جهان و ز رنج ما چونی
❈۱❈
بگو به جان مسافر ز رنجها چونی
ز رنجهای جهان و ز رنج ما چونی
تو همچو عیسی و اندیشهها جهودانند
ز مکر و فعل جهودان بگو مرا چونی
❈۲❈
ز دشمنان و ز بیگانگان زیانت نیست
که از دو چشم تو دورند ز آشنا چونی
ایا کسی که خوشی با وفا و صحبت خلق
بپرسمت ز وفاهای بیوفا چونی
❈۳❈
تو همچو مرغ ز باز اجل گریزانی
ز ترس و جهد بریدن در این هوا چونی
اجل حیات توست ار چه صورتش مرگست
اگر نه غافلی از وی گریزپا چونی
فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۹۴
صوتی یافت نشد!تصاویر


کامنت ها