گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بداد پندم استاد عشق از استادی که هین بترس ز هر کس که دل بدو دادی

❈۱❈
بداد پندم استاد عشق از استادی که هین بترس ز هر کس که دل بدو دادی
هر آن کسی که تو از نوش او بنوشیدی ز بعد نوش کند نیش اوت فصادی
❈۲❈
چو چشم مست کسی کرد حلقه در گوشت ز گوش پنبه برون کن مجوی آزادی
بر این بنه دل خود را چو دخل خنده رسید که غم نجوید عشرت ز خرمن شادی
❈۳❈
مگر زمین مسلم دهد تو را سلطان چنانک داد به بشر و جنید بغدادی
چو طوق موهبت آمد شکست گردن غم رسید داد خدا و بمرد بیدادی
❈۴❈
به هر کجا که روی ماه بر تو می‌تابد مهست نورفشان بر خراب و آبادی
غلام ماه شدی شب تو را به از روزست که پشتدار تو باشد میان هر وادی
❈۵❈
خنک تو را و خنک جمله همرهان تو را که سعد اکبری و نیکبخت افتادی
به وعده‌های خوشش اعتماد کن ای جان که شاه مثل ندارد به راست میعادی
❈۶❈
به گوش تو همه تفسیر این بگوید شاه چنانک اشتر خود را نوا زند حادی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۰۹۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

محمد عسگری - وفا -
2021-02-16T21:45:51
حادی درلغت‌نامه دهخداحادی . (ع ص ) آنکه شتران را حُدی خواند. آنکه برای اشتر خواند تا نیک رود. هزیز؛ بنشاط آوردن حادی شتران را بسرود. || راننده . سائق . ساربان .