گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب آورد آتشی که نمیرد به هیچ آب

❈۱❈
بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب آورد آتشی که نمیرد به هیچ آب
بنگر به خانه تن و بنگر به جان من از جام عشق او شده این مست و آن خراب
❈۲❈
میر شرابخانه چو شد با دلم حریف خونم شراب گشت ز عشق و دلم کباب
چون دیده پر شود ز خیالش ندا رسد احسنت ای پیاله و شاباش ای شراب
❈۳❈
دریای عشق را دل من دید ناگهان از من بجست در وی و گفتا مرا بیاب
خورشیدروی مفخر تبریز شمس دین اندر پیش دوان شده دل‌های چون سحاب

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۱۰

تصاویر

کامنت ها

همایون
2019-01-24T04:56:16
چه غزل زیبا و تعبیر‌های ناب عاشقانه جلال دین با خیال خود زنده و پویا کار می‌‌کند، هر بار خورشید شمس در آن طلوع می‌‌کند و ماه شمس هر بار درخشان و زیبا خودنمایی میکند او با میر میکده خود پیوندی نزدیک دارد و با یکدیگر شراب‌های ناب برای همه می‌‌سازند عشق او چون دریائی گسترش یافته است که شمس در آن گم شده است و این دریا است که از این به بعد می‌‌خروشد این دوستی‌ خورشیدی برای همه دل‌های عاشق است که چون ابر‌های سبک به دنبال آن روان و گردان ا‌ند