گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:برست جان و دلم از خودی و از هستی شدست خاص شهنشاه روح در مستی

❈۱❈
برست جان و دلم از خودی و از هستی شدست خاص شهنشاه روح در مستی
زهی وجود که جان یافت در عدم ناگاه زهی بلند که جان گشت در چنین پستی
❈۲❈
درست گشت مرا آنچ می‌ندانستم چو در درستی آن مه مرا تو بشکستی
چو گشت عشق تو فصاد و اکحلم بگشاد بجستم از خود و گفتم زهی سبک دستی
❈۳❈
طبیب فقر بخست و گرفت گوش مرا که مژده ده که ز رنج وجود وارستی
ز انتظار رهیدی که کی صبا بوزد نه بحر را تو زبونی نه بسته شستی
❈۴❈
ز شمس تبریز این جنس‌ها بخر بفروش ز نقدهاش چو آن کیسه بر کمر بستی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۱۰۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

محسن جهان
2022-01-23T14:07:23.0652869
تفسیر ابیات ۱ و ۲ : می‌فرماید: جان و وجودم از این منیت و خودستایی آزاد شد در حالیکه روحم مست و مدهوش و در گرو آن باشنده فضای لایزال شده است.آفرین بر آن موجودی که ناگهان در عین عدم در او جان دمیده شد و از فرش به عرش تعالی یافت.