گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:بتا گر مرا تو ببینی ندانی به جان لاله زارم به رخ زعفرانی

❈۱❈
بتا گر مرا تو ببینی ندانی به جان لاله زارم به رخ زعفرانی
بدادم به تو دل مرا توبه از دل سپارم به تو جان که جان را تو جانی
❈۲❈
هزاران نشان بد ز آه و ز اشکم کنون رفت کارم گذشت از نشانی
تو شاه عظیمی که در دل مقیمی تو آب حیاتی که در تن روانی
❈۳❈
تو هم غیب بینی تو هم نازنینی نگفتند هرگز تو را لن ترانی
چو سرجوش کردی چه روپوش کردی تو روپوش می‌کن که پنهان نمانی
❈۴❈
زهی تلخ مرگی چو بی‌تو زید جان چو پیش تو میرم زهی زندگانی
از این جان ظاهر به جان آمدم من کز این جان ظاهر شود جان نهانی
❈۵❈
میان دو جان مانده بودیم حیران که می‌گفت اینی که می‌گفت آنی
یکی جان جنت یکی جان دوزخ یکی جان ظلمت یکی جان عیانی
❈۶❈
چه جنت چه دوزخ تویی شاه برزخ بخوانی بخوانی برانی برانی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۱۲۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

علی
2020-03-27T09:28:25
درمصرع «بدادم به تو دل مرا تو به از دل» به نظرم به جای «توبه» به معنی رویگردانی و استغفار «تو به» مناسبتر است. یعنی تو برای من از دل بهتری.