گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:صنما خرگه توم که بسازی و برکنی قلمی‌ام به دست تو که تراشی و بشکنی

❈۱❈
صنما خرگه توم که بسازی و برکنی قلمی‌ام به دست تو که تراشی و بشکنی
منم آن شقه علم که گهم سرنگون کنی و گهی بر فراز کوه برآری و برزنی
❈۲❈
منم آن ذره هوا که در این نور روزنم سوی روزن از آن روم که تو بالای روزنی
هله ذره مگو مرا چو جهان گیر خود مرا دو جهان بی‌تو آفتاب کجا یافت روشنی
❈۳❈
همگی پوستم هله تو مرا مغز نغز گیر همه خشک‌اند مغزها چو نبخشی تو روغنی
اگرم شاه و بی‌توام چه دروغست ما و من و گرم خاک و با توام چه لطیفست آن منی
❈۴❈
به تو نالم تو گوییم که تو را دور کرده‌ام که ببینم در این هوا که تو ذره چه می‌کنی
به یکی ذره آفتاب چرا مشورت کند تو بکش هم تو زنده کن مکن ای دوست کردنی
❈۵❈
تو چه می داده‌ای به دل که چپ و راست می‌فتد و گهی نی چپ و نه راست و نه ترس و نه ایمنی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۱۳۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

جانان
2018-07-12T22:32:14
به یکی ذره آفتاب چرا مشورت کند تو بکش هم تو زنده کن بکن ای دوست کردنی در خوانش عبدالکریم سروش
نادر..
2018-04-24T20:00:01
تو چه مِی داده‌ای به دل!..