مولانا:آنکه چون ابر خواند کف ترا کرد بیداد بر خردمندی
❈۱❈
آنکه چون ابر خواند کف ترا
کرد بیداد بر خردمندی
او همیگرید و همیبخشد
تو همیبخشی و همیخندی
❈۲❈
همچو یوسف گناه تو خوبیست
جرم تو دانش است و خرسندی
او چو سرکهست و میکند ترشی
دوست قندست و میکند قندی
❈۳❈
چشم مریخ دارد آن دشمن
تو چو مه دست زهره میبندی
ای دل اندر اصول وصل گریز
که بسی در فراق جان کندی
❈۴❈
قطرهٔ باز رو سوی دریا
بنگر تا به پیش او چندی
قوت یاقوت گیر از خورشید
تا در اخلاق او به پیوندی
کامنت ها