مولانا:یار آمد به صلح ای اصحاب ما لکم قاعدین عند الباب
❈۱❈
یار آمد به صلح ای اصحاب
ما لکم قاعدین عند الباب
نوبت هجر و انتظار گذشت
فادخلوا الدار یا اولی الالباب
❈۲❈
آفتاب جمال سینه گشاد
فاخلعوا فی شعاعه الاثواب
ادب عشق جمله بیادبیست
امه العشق عشقهم آداب
❈۳❈
باده عشق ننگ و نام شکست
لا رأسا تری و لا اذناب
لذت عشق با دماغ آمیخت
کامتزاج العبید بالارباب
❈۴❈
دختران ضمیر سرمستند
وسط روض القلوب و الدولاب
گر شما محرم ضمیر نهاید
فاسئلوهن من وراء حجاب
❈۵❈
شمس تبریز جام عشق از تو
و خذ الکبد للشراب کباب
کامنت ها