گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:کردم با کان گهر آشتی کردم با قرص قمر آشتی

❈۱❈
کردم با کان گهر آشتی کردم با قرص قمر آشتی
خمرهٔ سرکه ز شکر صلح خواست شکر که پذرفت شکر آشتی
❈۲❈
آشتی و جنگ ز جذبهٔ حق است نیست زدم، هست ز سر آشتی
رفت مسیحا به فلک ناگهان با ملکان کرد بشر آشتی
❈۳❈
ای فلک لطف، مسیح توم گر بکنی بار دگر آشتی
جذبهٔ او داد عدم را وجود کرده بدان پیه نظر آشتی
❈۴❈
شاه مرا میل چو در آشتیست کرد در افلاک اثر آشتی
گشت فلک دایهٔ این خاکدان ثور و اسد آمد در آشتی
❈۵❈
صلح درآ، این قدر آخر بدانک کرد کنون جبر و قدر آشتی
بس کن کین صبح مرا، دایمست نیست مرا بهر سپر آشتی

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۱۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

Mahroo Emamzadeh
2008-08-12T07:56:12
مولانا بما میگوید اگر با کان گوهر که رمزی از دریای زندگی و یا هوشیاری درونی است آشتی کنیم به آرامش و عشق خدایی خواهیم رسید. و خمره سرکه رمزی از تلخی ها رنجها حسادتها و غیره است با شکر که سمبول شیرینی و آرامش است میخواهد آشتی کند و شکر این آشتی را می پذیرد و در آن هنگام شیر و همه حیوانات می توانند در کنار یکدیگر با صلح زندگی کنند. بطور خلاصه اگر ما با خدا آشتی کنیم با چشم خدا می بینیم، به خلق خدا عشق میورزیم و زندگی برایمان پر از صفا و آرامش خواهد شد.
بی نشان
2020-10-20T15:19:43
1: در مصراع نیست ز دم هست ز سر آشتی اگر فاصله ای میان "ز"و "دم" باشد خوانش سهل تر خواهد بود یعنی آشتی همواره از سر و بالا و علو و اعلاست نه از دم و اسفل ( بیان تمثیلی ارزشمندی آشتی در تقابل پلشتی قهر و جدایی )2: ای فلک لطف مسیح توام