گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ز همراهان جدایی مصلحت نیست سفر بی‌روشنایی مصلحت نیست

❈۱❈
ز همراهان جدایی مصلحت نیست سفر بی‌روشنایی مصلحت نیست
چو ملک و پادشاهی دیده باشی پس شاهی گدایی مصلحت نیست
❈۲❈
شما را بی‌شما می‌خواند آن یار شما را این شمایی مصلحت نیست
چو خوان آسمان آمد به دنیا از این پس بی‌نوایی مصلحت نیست
❈۳❈
در این مطبخ که قربانست جان‌ها چو دونان نان ربایی مصلحت نیست
بگو آن حرص و آز راه زن را که مکر و بدنمایی مصلحت نیست
❈۴❈
چو پا داری برو دستی بجنبان تو را بی‌دست و پایی مصلحت نیست
چو پای تو نماند پر دهندت که بی‌پر در هوایی مصلحت نیست
❈۵❈
چو پر یابی به سوی دام حق پر که از دامش رهایی مصلحت نیست
همای قاف قربی ای برادر هما را جز همایی مصلحت نیست
❈۶❈
جهان جوی و صفا بحر و تو ماهی در این جو آشنایی مصلحت نیست
خمش باش و فنای بحر حق شو به هنبازی خدایی مصلحت نیست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۴۳

تصاویر

کامنت ها

سعدی
2012-01-15T19:39:31
چو ملک و پادشاهی دیده باشیپس از شاهی گدایی مصلحت نیست
ناشناس
2014-05-18T13:07:31
خمش باش و فنای بحر حق شوبه هنبازی خدایی مصلحت نیست