گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:قرار زندگانی آن نگارست کز او آن بی‌قراری برقرارست

❈۱❈
قرار زندگانی آن نگارست کز او آن بی‌قراری برقرارست
مرا سودای تو دامن گرفته‌ست که این سودا نه آن سودای پارست
❈۲❈
منم سوزان در آتش‌های نو نو مرا با یارکان اکنون چه کارست
همی‌نالد درون از بی‌قراری بدان ماند که آن جان نگارست
❈۳❈
چو از یاری تو را جان خسته گردد نمی‌داند که اندر جانش خارست
تو در جویی و خارت می‌خراشد نمی‌دانی که خاری در سرا رست
❈۴❈
گریزان شو از آن خار و به گل رو که شمس الدین تبریزی بهارست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۴۷

تصاویر

کامنت ها

نادر..
2017-04-13T19:18:38
منم سوزان در آتش‌های نو نو ..
همایون
2018-04-26T00:47:56
اگر هستی‌ را قراری بود و آهنگی خاص داشت و چارچوبی معین، هرگز پیدا نمی شد و وجود نمی داشتهمین بی‌ قراری در درون دل انسان نیز خودنمایی می‌‌کند و بهار نیز این گونه است ولی انسان‌ها گاه با صورتک‌ای به خود قرار می‌‌بخشند تا موقر و قابل خریداری باشندو انسان‌هایی‌ هم هستند که هر بار نو می‌‌شوند و اصل بهاری دارند دوستی‌ با یاران سودایی و معامله گر مانند تماس با خار است که هر چه بیشتر به جوئی خراش بیشتر است و دوستی‌ با یاران بهاری مثل هم نشینی با گل لطیف و جان بخش است که از جنس سودا و معمله‌ای دیگر است که به قمار شبیه است که همه دارائئ انسان را از او می‌‌گیرد ولی دارایی نوی به او می‌‌بخشد و چون آتشی همه وجود او را می‌‌سوزاند ولی باز وجودی نو و آتشی نو پیدا می‌‌شود و زبانه می‌‌کشد