مولانا:ز بعد وقت نومیدی امیدیست به زیر کوری اندر سینه دیدیست
❈۱❈
ز بعد وقت نومیدی امیدیست
به زیر کوری اندر سینه دیدیست
نبینی نور چون دانی تو کوری
سیه نادیده کی داند سپیدیست
❈۲❈
قرین صد هزاران نقش و معنی
نهان تصریف سلطان وحیدیست
که جنباننده این نقش و معنیست
چو بادی رقصهای شاخ بیدیست
❈۳❈
مشو نومید از دشنام دلدار
که بعد رنج روزه روز عیدیست
که یبقی الحب ما بقی العتاب
که هر نقصی کشاننده مزیدیست
❈۴❈
رها کن گفت به از گفت یابی
یقین هر حادثی را خود ندیدیست
کامنت ها