مولانا:اگر حوا بدانستی ز رنگت سترون ساختی خود را ز ننگت
❈۱❈
اگر حوا بدانستی ز رنگت
سترون ساختی خود را ز ننگت
سیاهی جانت ار محسوس گشتی
همه عالم شدی زنگی ز زنگت
❈۲❈
تو آن ماری که سنگ از تو دریغ است
سرت را کس نکوبد جز به سنگت
اگر دریا درافتی ای منافق
ز زشتی کی خورد مار و نهنگت
❈۳❈
مرا گویی که از معنی نظر کن
رها کن صورت نقش و پلنگت
چه گویم با تو ای نقش مزور
چه معنی گنجد اندر جان تنگت
❈۴❈
هوای شمس تبریزی چو قدس است
تو آن خوکی که نپذیرد فرنگت
کامنت ها