گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:می‌دان که زمانه نقش سوداست بیرون ز زمانه صورت ماست

❈۱❈
می‌دان که زمانه نقش سوداست بیرون ز زمانه صورت ماست
زیرا قفسی‌ست این زمانه بیرون همه کوه قاف و عنقاست
❈۲❈
جویی‌ست جهان و ما برونیم بر جوی فتاده سایه ماست
این جا سر نکته‌ای‌ست مشکل این جا نبود ولیکن این جاست
❈۳❈
جز در رخ جان مخند ای دل بی او همه خنده گریه افزاست
آن دل نبود که باشد او تنگ زان روی که دل فراخ پهناست
❈۴❈
دل غم نخورد غذاش غم نیست طوطی‌ست دل و عجب شکرخاست
مانند درخت سر قدم ساز زیرا که ره تو زیر و بالاست
❈۵❈
شاخ ار چه نظر به بیخ دارد کان قوت مغز او هم از پاست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۳۶۵

تصاویر

کامنت ها

shk clickmank
2017-06-10T08:15:53
می دان که زمانه نقش سوداستبیرون ز زمانه صورت ماستزیرا قفسی‌ است این زمانهبیرون همه کوه قاف و عنقاستجویی است جهان و ما برونیمبر جوی فتاده سایه ماستاینجا سر نکته‌ای‌ است مشکلاین جا نبود ولیکن این جاستجز در رخ جان مخند ای دلبی او همه خنده گریه افزاستآن دل نبود که باشد او تنگزان روی که دل فراخ پهناستدل غم نخورد غذاش غم نیستطوطی است دل و عجب شکرخاستمانند درخت سر قدم ساززیرا که ره تو زیر و بالاست شاخ ار چه نظر به بیخ داردکان قوت مغز او هم از پاستمولوی بلخی