مولانا:در شهر شما یکی نگاریست کز وی دل و عقل بیقراریست
❈۱❈
در شهر شما یکی نگاریست
کز وی دل و عقل بیقراریست
هر نفسی را از او نصیبیست
هر باغی را از او بهاریست
❈۲❈
در هر کویی از او فغانیست
در هر راهی از او غباریست
در هر گوشی از او سماعیست
هر چشم از او در اعتباریست
❈۳❈
در کار شوید ای حریفان
کاین جا ما را عظیم کاریست
پنهان یاری به گوش من گفت
کاین جا پنهان لطیف یاریست
❈۴❈
او بد که به این طریق میگفت
کز تعبیههاش دل نزاریست
او بود رسول خویش و مرسل
کان لهجه از آن شهریاریست
❈۵❈
نوحست و امان غرقگانست
روحست و نهان و آشکاریست
گرد ترشان مگرد زین پس
چون پهلوی تو شکرنثاریست
❈۶❈
گرد شکران طبع کم گرد
کان شهوت نیز برگذاریست
این جا شکریست بینهایت
این جا سر وقت پایداریست
❈۷❈
خاموش کن ای دل و مپندار
کو را حدیست یا کناریست
کامنت ها