مولانا:ای گشته ز شاه عشق شهمات در خشم مباش و در مکافات
❈۱❈
ای گشته ز شاه عشق شهمات
در خشم مباش و در مکافات
در باغ فنا درآ و بنگر
در جان بقای خویش جنات
❈۲❈
چون پیشترک روی تو از خود
بینی ز ورای این سماوات
سلطان حقایق و معانی
وز نور قدیم چتر و رایات
❈۳❈
چون گشت عیان مجو کرامت
کز بهر نشان بود کرامات
تا ساحل بحر سیل پیداست
چون غرقه شود کجاست هیهات
❈۴❈
ما مات تویم شمس تبریز
صد خدمت و صد سلام از مات
کامنت ها