مولانا:آن خواجه اگر چه تیزگوش است استیزه کن و گران فروش است
❈۱❈
آن خواجه اگر چه تیزگوش است
استیزه کن و گران فروش است
من غره به سست خنده او
ایمن گشتم که او خموش است
❈۲❈
هش دار که آب زیر کاه است
بحری است که زیر که به جوش است
هر جا که روی هش است مفتاح
این جا چه کنی که قفل هوش است
❈۳❈
در روی تو بنگرد بخندد
مغرور مشو که روی پوش است
هر دل که به چنگ او درافتاد
چون چنگ همیشه در خروش است
❈۴❈
با این همه روحها چه زنبور
طواف ویند زانک نوش است
شیری است که غم ز هیبت او
در گور مقیم همچو موش است
❈۵❈
شمس تبریز روز نقد است
عالم به چه در حدیث دوش است
کامنت ها