مولانا:از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست وز جمال لایزالی هفت و پنج و چار مست
❈۱❈
از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست
وز جمال لایزالی هفت و پنج و چار مست
این قیامت بین که گویی آشکارا شد ز غیب
خم و کوزه حوض کوثر از می جبار مست
❈۲❈
تن چو سایه بر زمین و جان پاک عاشقان
در بهشت عشق تجری تحتها الانهار مست
چون فزون گردد تجلی از جمال حق ببین
ذره ذره هر دو عالم گشته موسی وار مست
❈۳❈
از تقاضاهای مستان وز جواب لن تران
در شفاعت مو به موی احمد مختار مست
او سر است و ما چو دستار اندر او پیچیدهایم
از شراب آن سری گردد سر و دستار مست
❈۴❈
یوسف مصری فروکن سر به مصر اندرنگر
شهر پرآشوب بین و جمله بازار مست
گر بگویم ای برادر خیره مانی زین عجب
عرش و کرسی آسمانها این همه کردار مست
❈۵❈
شمس تبریزی برآمد در دلم بزمی نهاد
از شراب عشق گشتست این در و دیوار مست
کامنت ها