گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چند گویی که چه چاره‌ست و مرا درمان چیست چاره جوینده که کرده‌ست تو را خود آن چیست

❈۱❈
چند گویی که چه چاره‌ست و مرا درمان چیست چاره جوینده که کرده‌ست تو را خود آن چیست
چند باشد غم آنت که ز غم جان ببرم خود نباشد هوس آنک بدانی جان چیست
❈۲❈
بوی نانی که رسیده‌ست بر آن بوی برو تا همان بوی دهد شرح تو را کاین نان چیست
گر تو عاشق شده‌ای عشق تو برهان تو بس ور تو عاشق نشدی پس طلب برهان چیست
❈۳❈
این قدر عقل نداری که ببینی آخر گر نه شاهیست پس این بارگه سلطان چیست
گر نه اندر تتق ازرق زیباروییست در کف روح چنین مشعله تابان چیست
❈۴❈
چونک از دور دلت همچو زنان می‌لرزد تو چه دانی که در آن جنگ دل مردان چیست
آتش دیده مردان حجب غیب بسوخت تو پس پرده نشسته که به غیب ایمان چیست
❈۵❈
شمس تبریز اگر نیست مقیم اندر چشم چشمه شهد از او در بن هر دندان چیست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۴۰۶

تصاویر

کامنت ها

نادر..
2018-11-10T00:01:33
آتش دیدهحجب غیب بسوخت..
محسن جهان
2022-01-27T12:08:50.8425882
تفسیر بیت ۱: انسان‌ها دائما" در حال گله مندی و شکایت از اتفاقات روزگار هستند، در حالیکه می‌بایست تسلیم‌ محض مقدرات الهی باشند. لذا مولانا با اشاره به این مطلب خطاب به بشر می‌فرماید: چرا همواره خواهان حل مشکل و ایراد گیری هستی، در صورتیکه آگاه هستی آن باشنده ای که تو را آفریده خود قادر به چاره جویی نیز می‌باشد. لذا به خدا توکل کرده و صبر کن (سوره والعصر آیه مبارکه ۳).