گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست تا که کشتی ز کف ظالم جبار برست

❈۱❈
آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست تا که کشتی ز کف ظالم جبار برست
خضر وقت تو عشق است که صوفی ز شکست صافیست و مثل درد به پستی بنشست
❈۲❈
لذت فقر چو باده‌ست که پستی جوید که همه عاشق سجده‌ست و تواضع سرمست
تا بدانی که تکبر همه از بی‌مزگیست پس سزای متکبر سر بی‌ذوق بس است
❈۳❈
گریه شمع همه شب نه که از درد سرست چون ز سر رست همه نور شد از گریه برست
کف هستی ز سر خم مدمغ برود چون بگیرد قدح باده جان بر کف دست
❈۴❈
ماهیا هر چه تو را کام دل از بحر بجو طمع خام مکن تا نخلد کام ز شست
بحر می‌غرد و می‌گوید کای امت آب راست گویید بر این مایده کس را گله هست
❈۵❈
دم به دم بحر دل و امت او در خوش و نوش در خطابات و مجابات بلی‌اند و الست
نی در آن بزم کس از درد دلی سر بگرفت نی در آن باغ و چمن پای کس از خار بخست
❈۶❈
هله خامش به خموشیت اسیران برهند ز خموشانه تو ناطق و خاموش بجست
لب فروبند چو دیدی که لب بسته یار دست شمشیرزنان را به چه تدبیر ببست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۴۰۸

تصاویر

کامنت ها

همایون
2020-09-01T01:34:10
از غزلیات پیش از ملاقات شمس و عرفان کلاسیک جلال دین است
محمدامین
2017-02-27T09:30:01
سلام و درودأَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْبًا ﴿کهف/79﴾ آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکستتا که کشتی ز کف ظالم جبار برست