گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست

❈۱❈
تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست
ای بسا خشک لبا کز گره سحر کسی در ارس بی‌خبر از آب چو دولاب شدست
❈۲❈
چشم بند ار نبدی که گرو شمع شدی کآفتاب سحری ناسخ مهتاب شدست
ترسد ار شمع نباشد بنبیند مه را دل آن گول از این ترس چو سیماب شدست
❈۳❈
چون سلیمان نهان است که دیوانش دل است جان محجوب از او مفخر حجاب شدست
ای بسا سنگ دلا که حجرش لعل شدست ای بسا غوره در این معصره دوشاب شدست
❈۴❈
این چه مشاطه و گلگونه غیب است کز او زعفرانی رخ عشاق چو عناب شدست
چند عثمان پر از شرم که از مستی او چون عمر شرم شکن گشته و خطاب شدست
❈۵❈
طرفه قفال کز انفاس کند قفل و کلید من دکان بستم کو فاتح ابواب شدست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۴۱۵

تصاویر

کامنت ها

صدری
2015-10-14T00:50:55
تشنه را با کسره "ه" بخوانید وزن درست میشود تشنهِ بر لب جو بین که چه در خواب شدست. یعنی :آنکه در کنار جوی ، ولی تشنه است.
حمیدرضا
2008-10-15T21:48:12
در مصرع اول بیت اول «تشنه» با «تشنه‌لب» جایگزین شد (حدسی).
رسته
2008-10-16T18:34:02
بیت اول مصرع اول در چاپ فروزانفر چنین است : " تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست" ولی نقص وزنی دارد.ظاهرا متن ری را هم از روی چاپ فروزانفر است---پاسخ: ممنون، پس متن را به حالت سابق بازگرداندیم.