گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست

❈۱❈
ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست
نقدهایی که نه نقد غم توست آن خاکست غیر پیمودن باد هوس تو بادست
❈۲❈
کار او دارد کموخته کار توست زانک کار تو یقین کارگه ایجادست
آسمان را و زمین را خبرست و معلوم کآسمان همچو زمین امر تو را منقادست
❈۳❈
روی بنمای و خمار دو جهان را بشکن نه که امروز خماران تو را میعادست
آفتاب ار چه در این دور فریدست و وحید شرقیانند که او در صفشان آحادست
❈۴❈
خسروان خاک کفش را به خدا تاج کنند هر که شیرین تو را دلشده چون فرهادست
می‌نهد بر لب خود دست دل من که خموش این چه وقت سخن‌ست و چه گه فریادست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۴۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

دکتر اندیشه قدیریان
2016-01-06T23:27:16
مصراع نخستِ بیت سوم را باید به این شکل، اصلاح نمود:کار، او دارد کآموختۀ کارِ تو استدر مصراع دوم بیت آخر نیز، «سخن ست» باید به صورتِ «سخن است» تایپ شود.
راحیل
2019-05-24T03:07:08
مصرع دوجانم آن لحظه که غمگین تو باشم! شادستقاعدتا باید "باشد" نوشته بشه، چون در ابتدا داره اشاره میکنه "جان من" زمانی که غمگین تو "باشد" شاداست! دوبار که به خودش اشاره نمی‌کنه!
محسن ، ۲
2019-05-24T03:41:34
راحیل جان جانم آن لحظه که غمگین تو باشم، شادستهمان باشم به نظر درست تر می آید ، اگر به زبان معمول بگوییم هم همین می شود که شاعر گفته: جان من شاد است زمانی که غمگین تو هستم. جان شاعر شاد است وقتی غم یار در دل اوست اینطور هم می شود گفت آن لحظه که غمگین تو باشم، جانم شاد است