مولانا:هر دم سلام آرد کاین نامه از فلانست گویی سلام و کاغذ در شهر ما گرانست
❈۱❈
هر دم سلام آرد کاین نامه از فلانست
گویی سلام و کاغذ در شهر ما گرانست
زین مرگ هیچ کوسه ارزان نبرد بوسه
بینی دراز کردن آیین نر خرانست
❈۲❈
هر جا که سیمبر بد میدانک سیم بر بد
جان و جهان مگویش کان جان ز تو جهانست
بتراش زر به ناخن از کان و چارهای کن
پنهان مدار زر را بیزر صنم نهانست
❈۳❈
گر حلقه زر نبودی در گوش او نرفتی
در گوش حلقه زر بر طمع او نشانست
ور زانک نازنینی بیسیم و زر ببینی
چونک عنایت آمد اقبال رایگانست
❈۴❈
این یار زر نگیرد جانی بیار زرین
زیرا که زر مرده آن سوی ناروانست
سنگی است سرخ گشته صد تخم فتنه کشته
مغرور زر پخته خام است و قلتبانست
❈۵❈
خامش سخن چه باید آن جا که عشق آید
کمتر ز زر نباشی معشوق بیزبانست
کامنت ها