مولانا:گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهدهست از عشق برنگردد آن کس که دلشدهست
❈۱❈
گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهدهست
از عشق برنگردد آن کس که دلشدهست
مه نور میفشاند و سگ بانگ میکند
مه را چه جرم خاصیت سگ چنین بدهست
❈۲❈
کوهست نیست که که به بادی ز جا رود
آن گله پشهست که بادیش ره زدهست
گر قاعده است این که ملامت بود ز عشق
کری گوش عشق از آن نیز قاعدهست
❈۳❈
ویرانی دو کون در این ره عمارتست
ترک همه فواید در عشق فایدهست
عیسی ز چرخ چارم میگوید الصلا
دست و دهان بشوی که هنگام مایدهست
❈۴❈
رو محو یار شو به خرابات نیستی
هر جا دو مست باشد ناچار عربدهست
در بارگاه دیو درآیی که داد داد
داد از خدای خواه که این جا همه ددهست
❈۵❈
گفتست مصطفی که ز زن مشورت مگیر
این نفس ما زنست اگر چه که زاهدهست
چندان بنوش می که بمانی ز گفت و گو
آخر نه عاشقی و نه این عشق میکدهست
❈۶❈
گر نظم و نثر گویی چون زر جعفری
آن سو که جعفرست خرافات فاسدهست
کامنت ها