مولانا:پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست نظاره تو بر همه جان‌ها مبارکست
❈۱❈
پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست
نظاره تو بر همه جان‌ها مبارکست
یک لحظه سایه از سر ما دورتر مکن
دانسته‌ای که سایه عنقا مبارکست
❈۲❈
ای نوبهار حسن بیا کان هوای خوش
بر باغ و راغ و گلشن و صحرا مبارکست
ای صد هزار جان مقدس فدای او
کآید به کوی عشق که آن جا مبارکست
❈۳❈
سودایییم از تو و بطال و کو به کو
ما را چنین بطالت و سودا مبارکست
ای بستگان تن به تماشای جان روید
کآخر رسول گفت تماشا مبارکست
❈۴❈
هر برگ و هر درخت رسولیست از عدم
یعنی که کشت‌های مصفا مبارکست
چون برگ و چون درخت بگفتند بی‌زبان
بی گوش بشنوید که این‌ها مبارکست
❈۵❈
ای جان چار عنصر عالم جمال تو
بر آب و باد و آتش و غبرا مبارکست
یعنی که هر چه کاری آن گم نمی‌شود
کس تخم دین نکارد الا مبارکست
❈۶❈
سجده برم که خاک تو بر سر چو افسرست
پا درنهم که راه تو بر پا مبارکست
می‌آیدم به چشم همین لحظه نقش تو
والله خجسته آمد و حقا مبارکست
❈۷❈
نقشی که رنگ بست از این خاک بی‌وفاست
نقشی که رنگ بست ز بالا مبارکست
بر خاکیان جمال بهاران خجسته‌ست
بر ماهیان طپیدن دریا مبارکست
❈۸❈
آن آفتاب کز دل در سینه‌ها بتافت
بر عرش و فرش و گنبد خضرا مبارکست
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
جان سجده می‌کند که خدایا مبارکست
❈۹❈
هر دل که با هوای تو امشب شود حریف
او را یقین بدان تو که فردا مبارکست
بفزا شراب خامش و ما را خموش کن
کاندر درون نهفتن اشیاء مبارکست
فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۴۵۱
تصاویر
کامنت ها