مولانا:ز آفتاب سعادت مرا شراباتست که ذرههای تنم حلقه خراباتست
❈۱❈
ز آفتاب سعادت مرا شراباتست
که ذرههای تنم حلقه خراباتست
صلای چهره خورشید ما که فردوسست
صلای سایه زلفین او که جناتست
❈۲❈
به آسمان و زمین لطف ایتیا فرمود
که آسمان و زمین مست آن مراعاتست
ز هست و نیست برونست تختگاه ملک
هزار ساله از آن سوی نفی و اثباتست
❈۳❈
هزار در ز صفا اندرون دل بازست
شتاب کن که ز تأخیرها بس آفاتست
حیاتهای حیات آفرین بود آن جا
از آنک شاه حقایق نه شاه شهماتست
❈۴❈
ز نردبان درون هر نفس به معراجند
پیالههای پر از خون نگر که آیاتست
در آن هوا که خداوند شمس تبریزیست
نه لاف چرخه چرخست و نی سماواتست
کامنت ها